الگوی قیمتی
الگوی قیمتی یا الگوهای نمداری از جمله محبوب ترین روشهای تحلیلی در تحلیل تکنیکال است. الگوی قیمتی به ما کمک میکند تا سقفها و کفهای قیمتی در بازار را بشناسیم و با توجه به آنها عکسالعمل مناسبی برای خرید یا فروش و یا نگهداری معاملات باز خود انجام دهیم. این الگوها معمولاً حدود حد سود و یا حد زیان را نیز در معاملات به ما نشان میدهند. الگوی قیمتی به دو دسته الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامهدهنده تقسیم میشوند.
الگوهای قیمتی نتیجه رفتارهای انسان هستند. این الگوها مستقیماً از اطلاعاتی که در بازارها در جریان است به دست میآیند. مشارکت کندگان در بازار سعی میکنند درخواستهای خرید خود را بالای مقاومت و درخواستهای فروش خود را زیر آنها ثبت کنند. این رفتارهای آگاهانه توسط معامله گران بازار باعث ساختهشدن الگوی قیمتی میشوند. وقتی قیمت به خط روند و یا اندیکاتورها، کانالها و یا موارد دیگر برخورد میکند موجب افزایش حجم معاملات در جهت و یا خلاف جهت روند میشود. و این واکنشها باعث ایجاد الگوهای قیمتی در بازار میشوند.
برای اینکه بفهمیم یک الگو از جنس بازگشتی است و یا ادامهدار باید به دو عامل مهم توجه کنیم:
الگوهای صعودی در روندهای صعودی و الگوهای نزولی در روندهای نزولی باعث ایجاد ادامه در روند فعلی میشوند و به آنا الگوهای ادامهدهنده میگوییم. الگوی صعودی در روند نزولی و الگوی نزولی در روند صعودی باعث به وجود آمدن الگوهای بازگشتی و تغییر روند فعلی میشود و به آنها الگوهای بازگشتی میگوییم.
شرط های مهم برای الگوهای بازگشتی:
برای داشتن یک بازگشت مطمئن باید روند کاملاً شفافی را در نمودار تشخیص داد و هر چه روند بزرگتر و گستردهتر باشد، احتمال یک بازگشت بیشتر است.
یکی دیگر از دلایل جذابیت الگوها در تحلیل تکنیکال این است که معمولاً الگوها از تعداد زیادی کندل تشکیل میشوند و برعکس الگوهای شمعی که معمولاً از یک و یا حداکثر 3 کندل تشکیل میشوند، الگوهای قیمتی از تعداد بیشتری کندل تشکیل میشوند و این خود دلیل بر مطمئنتر بودن آنها است.
بسیار از الگوها یک حداقل و یا حداکثر سطح قیمتی را در خود دارند که از آنها میتوان بهعنوان حد سود و یا حد زیاد استفاده کرد.
الگوهای قیمتی معروف:
الگوهای قیمتی صعودی و یا نزولی بودن را در بازار مشخص میکنند و همچنین در درون خود اهداف قیمتی و اهداف خروج از بازار را در خود دارند و شناخت آنها برای هر تحلیلگر تکنیکالی لازم است.
ذهن انسان همیشه در پی برقراری ارتباط بین پدیدهها بوده و ناخودآگاه علاقهمند به ساخت الگوهای ذهنی است. تحلیلگران تکنیکال معتقدند که تاریخ تکرار میشود و همین تفکر باعث شده که بر اساس اتفاقاتی که درگذشته افتاده الگوهایی را در حرکات قیمت تعریف و طبق آن آینده قیمت را پیشبینی کنند. به دلیل حرکات قیمت، سویینگهای high و low شکل میگیرد و همین نحوه قرارگیری سویینگها نسبت به هم الگوها را میسازد و همین حرکات و الگوهای قیمتی معیار تصمیمگیری تحلیلگران است.
وقتی سویینگها در نمودار قیمت حدوداً در یک راستا باشند، نواحی استاتیکِ مقاومت و حمایت شکل میگیرند. این نواحی برای تحلیلگران تکنیکال معیار تصمیمگیری هستند. آنها معتقدند که قیمت نمیتواند از این نواحی عبور کند مگر خلاف آن ثابت شود.
[irp posts=”11588″ name=”دو تعریف مهم از نواحی حمایتی و مقاومتی استاتیکی از دید تحلیل گران و چگونگی استفاده از آن نواحی از دید آنها”]
مانند
سرشانه سقف، سرشانه کف، دوقلو سقف، دوقلو کف، کُنج برگشتی و …
وقتی سویینگها در نمودار قیمت بهگونهای قرار میگیرند که الگویی شبیه سر و شانه انسان به وجود میآید، تحلیلگر به این نتیجه میرسد که حرکات قیمت میتوانند به دو صورت عمل کنند:
الف. اگر سرشانه سقف باشد، در صورت شکست خط گردن به سمت پایین، بهاندازه سر تا خط گردن افت میکند.
ب. اگر سرشانه کف باشد، در صورت شکست خط گردن به سمت بالا، بهاندازه سر تا خط گردن رشد میکند.
[irp posts=”6339″ name=”شش نتیجه پر اهمیت و کاربردی که از بررسی دقیق روندهای بازار برای ما حاصل میشود و هر معامله گر حرفه ای باید آنها را بداند”]
مانند
پرچم، کُنج صعودی، کُنج نزولی، مستطیل و …
بعد از یکروند وقتی سویینگها در نمودار قیمت بهگونهای قرار میگیرند که شبیه پرچم یا مستطیل میشوند، تحلیلگر به این نتیجه میرسد که قیمت بهاندازه دسته پرچم، در جهت حرکت روند، حرکت خود را ادامه میدهد.
سؤال:
درجه اعتبار این الگوهای قیمتی چه مقدار است؟
طبق گفتههای قبل دریافتیم که تفکر معاملهگران، تعادل عرضه و تقاضا را از بین میبرند و باعث حرکات قیمت میشوند. ولی قیمت در نمودار بر اساس این چهار فاکتور حرکت میکند و احتمال کمی وجود دارد که دو زمان را در بازار بیابیم که این چهار فاکتور دقیقاً مشابه هم باشند. وقتی شکل تغییرات حرکت قیمت (الگو) شبیه سرشانه سقف باشد و بعدازآن بازار افت کند، تحلیلگر در ذهن خود الگویی طراحی میکند به نام سرشانه سقف. هر وقت این الگو در نمودار ساخته شود، تحلیلگر به دنبال افت قیمت است. او نمیداند این دو الگو نمیتوانند شبیه هم باشند زیرا حجم قیمت، شتاب قیمت، سرعت قیمت و نوسان قیمت در این دو الگو متفاوت هستند.
نکته بسیار مهم:
حرکات و الگوهای قیمتی مبحث مهمی است که در اکثر کلاسها و اموزشها گفته می شود. ولی معاملهگر حرفهای قبل از اینکه الگویی شکل بگیرد، وارد معامله شده یا از آن خارج میشود.
نتیجه:
میتوانید مقاله راه اندازی دوباره آتی سکه طلا را مطالعه کنید
[irp posts=”9020″ name=”نتیجه بررسی روندهای بازار”]
معرفی ارز دیجیتال لونا ارز دیجیتال لونا یکی از ارزهای دیجیتال بسیار پرطرفدار و مورد…
ساتوشی حماسی کوچکترین یا همان Epic Sat که با نام Satoshi Epic هم شناخته میشود،…
هیچ میدونستی میتونی توی کوینکس طلای دیجیتال بخری؟ ودیگه لازم نیست بابت خرید طلا، مالیات…
پس از مشکلاتی که الگوریتم اثبات کار در بلاکچین با آن رو به رو شد،…
میانه حجم معاملات ماهانه 7.6 هزار واحد است. هر وقت حجم معاملات بالای 5000 واحد…
شاید نام کاردانو را شنیده باشید زیرا در دنیای ارز دیجیتال بسیار مورد توجه قرار…
گذاشتن نظر