روشهای معاملاتی
در دنیا سبکها و ابزارهای تحلیل تکنیکال پیچیده و مختلفی وجود دارند که بهصورت فنی توده خریداران و فروشندگان را پیشبینی میکنند. اگر پیشبینی کنند که توده خریداران قویتر است دستور به خرید سهام میدهند و اگر توده فروشندگان قویتر باشد دستور فروش سهام را میدهند.(لطفا در ادامه مقاله نرم افزار تحلیل تکنیکال را هم بخوانید)
مانند:
- روش جان مورفی در سال 1934 ابداع و منتشر شد.
- امواج الیوت در سال 1940 کشف و معرفی شد.
- نیکلاس دارواش، مانیفست بورسی خود را در سال 1960 منتشر کرد.
- بیل ویلیامز به همراه دخترش در سال 1995 روش خود را در بازار به کاربردند و برای معاملهگران افشا کردند.
- استفاده از ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها و … .
- استفاده از ابزارهایی مانند فیبوناچی و چنگال آندروز و … .
کسانی که از این سبکها، تکنیکها و ابزارها در پیشبینی روند قیمت استفاده میکنند، تحلیلگر تکنیکال نامیده میشوند.
طبق بررسیهای ما تمام این سبکها برگرفته از روش جان مورفی و نیکلاس دارواش است. در اینجا مثالهایی از تشابه این روشها را میآوریم:
[irp posts=”6160″ name=”چهار دلیل که تأیید گرفتن بیشازحد در تحلیلگری منجر به زیان میشود و پنج خصوصیت یک روش تحلیل گری کارا؟”]
بولیش بریک اوت (شکست اولین سقف با تأیید):
بولیش بریک اوت درروش جان مورفی درواقع همان ستاپ پول بک درروش پرایس اکشن است. این دو درواقع همان موج محرک در امواج الیوت هستند و با احتمال بسیار بالا، اینجا فیبوناچی 23.6 هم شکسته میشود و اینها درنهایت منجر به تشکیل الگوی برگشتی میشوند.(توصیه میکنم در ادامه مقاله ورود به بازار بورس جهانی را بخوانید)
واگرایی مثبت و واگرایی منفی:
واگرایی مثبت و منفی درروش جان مورفی همان عدم ادامه در پرایس اکشن است و درواقع همان موج ABC در امواج الیوت است و میتواند الگوی سرو شانه سقف و کف را تشکیل دهد.
الگوهای ادامهدهنده (کنج صعودی و نزولی، پرچم و مستطیل):
همان پول بک پیچیده در روش پرایس اکشن هستند که درواقع موج اصلاحی در امواج الیوتاند.
نتیجه:
- تاریخ تولد سبکها
با دیدن این سبکها به این نتیجه میرسیم که آنها حدود هفتادسال پیش خلقشدهاند. با گذر زمان همه علوم پیشرفت میکنند مانند پزشکی، مهندسی، نجوم شناسی و … . علم اقتصاد و تفکر مردم هم از این قافله مستثنا نیستند. پس چطور انتظار داریم که امروز با روشهای ساختهشده در هفتادسال پیش به نتیجه مطلوب برسیم؟
- کاربرد محدود
تمام روشها در بازارهای اکیداً صعودی و نزولی، سود کم یا زیاد میسازند؛ ولی این روشها نمیتوانند در بازارهای که روندی نیستند، (بازار رنج یا بازاری که قیمت در آن درجا میزند) سود بسازند یا حتی سودهای قبلی خود را حفظ کنند.(در ادامه مقاله رصد و تحلیل در بورس هم بخوانید)
- کارایی قبل را ندارند.
تمام این روشها شاید تا سال 2006 کارآمد بودهاند؛ اما از حدود سال 2008 از کارایی آنها کاسته شده است و با تغییر ساختار بازار قطعاً کارایی پیشین را ندارند و نخواهند داشت.(مقاله بهبود روش معامله را هم مطالعه نمایید)
- ضریب خطای بالا
این روشها فقط جهت روند بازار را نشان میدهند و به همین دلیل تا سال 2006 کارآمد بودهاند.
- پیشبینی جهت بهتنهایی راه گشا نیست.
از سال 2006 به بعد، پیشبینی درست جهت روند بازار کمکی چندانی در سودآوری نمیکند.
[irp posts=”11394″ name=”روش های کسب درآمد از طریق اکسپرت نویسی”]
اثبات ناکارآمدی
این چارت ماهانه طلای جهانی از سال 1997 تا 2018 است.
مستطیل A:
- حرکت قیمت از سال 1997 تا ماه پنجم سال 2006 را نشان میدهد.
- کاملاً مشخص است که رفتار قیمت خطی است.
- فرقی نمیکند تحلیلگر در چه قیمتی وارد خرید شود، حتی اگر در قیمتهای بالا معامله خرید باز شود، در قیمتهای بالاتر میتواند نقد و منجر به سود شود.
- پیشبینی درست جهت قیمت برای سودآوری مطلوب و کافی است.
مستطیل B:
- حرکت قیمت از ماه پنجم سال 2006 تا ماه سوم سال 2008 است.
- مشخص است که رفتار قیمت کاملاً خطی نیست و نوسانات قیمت بیشتر از نوسان قیمت مستطیل مشکی شده است.
- پیشبینی درست جهت قیمت توسط تحلیلگر، برای سودآوری مطلوب و کافی نیست. ولی با پیشبینی درست همچنان سود کردن امکانپذیر است.
- در این مستطیل شاهد رفتاری از قیمت هستیم که تا قبل از ماه پنجم سال 2006 دیده نشده بود.
مستطیل C:
- حرکت قیمت از ماه سوم سال 2008 تا ماه هشتم سال 2011 است.
- مشخص است که ساختار بازار عوضشده و رفتار قیمت کاملاً غیرخطی است. شاهد برگشت به عقبهای سنگین و نوسانات شدیدی هستیم.
- پیشبینی درست جهت قیمت توسط تحلیلگر، برای سودآوری کمکی نمیکند. با توجه به اینکه قیمت در این سالها برگشت به عقبها و نوسانات بزرگی کرده، حتی اگر جهت رشدی قیمت درست پیشبینی میشد خرید در قیمت نامناسب باعث میشد ضرر سنگین یا ورشکستگی به تحلیلگر تحمیل شود و بعد قیمت در جهت تفکر تحلیلگر حرکت کند.
- در این بازه مهمتر از پیشبینی جهت قیمت، نقطه ورود مناسب، حد زیان، هدفهای قیمت، مدیریت فعال معامله، نقاط افزایش حجم و خروج اضطراری است.
- در این مستطیل، شاهد رفتاری از قیمت هستیم که تا قبل از ماه سوم سال 2008 دیده نشده بود.
مستطیل D:
- حرکت قیمت از ماه هشتم سال 2011 تا میانهسال 2018 است.
- مشخص است دوباره ساختار بازار بهکلی عوضشده است. علاوه بر رفتار غیرخطی، برگشت به عقبهای سنگین و نوسانات شدید سبب شده که بازار از حالت روندی به حالت رِنج (درجا زدن قیمت) مبدل شود.
- برای کسب سود در این بازه، علاوه بر اشراف کامل بر نقطه ورود مناسب، حد زیان، هدفهای قیمت، مدیریت فعال معامله، نقاط افزایش حجم و خروج اضطراری، باید با روش تحلیلی کار میکردیم که سازگاری با بازارهای رِنج را داشته باشد.
[irp posts=”9591″ name=”انواع تحلیل”]
نتیجه:
- استفاده از روشهای تحلیلی قدیمی گفتهشده در مستطیل A مفید بوده است.
- استفاده از روشهای تحلیلی قدیمی گفتهشده در مستطیل B برتری چشمگیری نداشته است.
- استفاده از روشهای تحلیلی قدیمی گفتهشده در مستطیل C زیانآور بوده است.
- استفاده از روشهای تحلیلی قدیمی گفتهشده در مستطیل D فاجعه آور بوده است!