در این مقاله میخواهم در مورد خصوصیات یک استراتژی خوب معاملاتی برای شما بگویم:
برای انتخاب استراتژی معاملاتی دو کار را باید انجام دهید:
1. یادگیری روشهای معاملاتی مختلف(استراتژی های مختلف)
این کار مستلزم آموزش، مطالعه و استفاده از تجارب دیگران است؛ یعنی باید با شناخت انواع روشها و شناخت دقیق از آنها اقدام به انتخاب یک روش معاملاتی برای خود بکنید.
2. خودشناسی و تحلیل شرایط خود
خودشناسی عامل بسیار مهمی در انتخاب استراتژی است. عوامل زیادی در استراتژیها وجود دارند که باید بررسی کنید و آن را با روحیات خود بسنجید و بعد استراتژی را انتخاب کنید.
برای اینکه بتوانید خصوصیات یک استراتژی خوب معاملاتی را پیدا کنید ابتدا باید به چند سؤال زیر پاسخ بدهید:
سوال اول: میزان ریسکپذیری شما نقش مهمی در مشخص کردن استراتژی معاملاتی شما دارد؟
باید بتوانید ریسک، ترس و طمع خود را دریکی از حالات:
• کم
• متوسط
• زیاد
دستهبندی کنید.
یادآوری کنم که برای اینکه معاملهگر موفقی شوید حتماً باید درجهای از ریسکپذیری را داشته باشید. این شغل مانند کارمندی نیست که درجه اطمینان بالایی از درامد ثابت را در انتهای ماه برای شما خلق کند. اینجا بازی احتمالات است. ممکن است چند ماه درامد نداشته باشید.
در این شغل باید کارنامه خود را یکساله بررسی کنید. پس آدم خیلی ترسو به درد این بازار نمیخورد. حتماً باید درجهای از شجاعت داشته باشید. آدم خیلی شجاع هم برای این بازار مناسب نیست. این شخص بیشتر قمارباز است تا معاملهگر.(در ادامه مقاله بهبود روش معامله را هم بخوانید)
همچنین در مورد طمع، حتماً باید شما برای کسب ثروت آدم طمعکاری باشید ولی میزان آن باید کنترلشده باشد و برای خودتان مشخص باشد.
پیشنهاد میکنم کتاب ” معاملهگری مخالف تحلیل گری” نوشته آقای سجاد بوربور را مطالعه کنید.
در این کتاب به زیبایی و مفصل در مورد خصوصیاتی که یک معاملهگر باید داشته باشد، صحبت شده است.
البته یادآوری کنم شناخت خود برای اینکه ریسکپذیر هستیم یا نه و یا اینکه چه درجهای از ریسکپذیری را داریم، کار سادهای نیست و تنها در معاملات زنده در بازار و با مشاهده کارنامه کاری مشخص میشود.(مقاله نرم افزار تحلیل تکنیکال را هم مطالعه کنید)
من توصیه میکنم میزان ریسکپذیری خود را در سایر جنبههای زندگی را با میزان ریسکپذیری در معاملهگری مقایسه نکنید.
من به معاملهگران غیرحرفهای توصیه میکنم در ابتدا حتماً با ریسک پایین معامله کنند و مرحلهبهمرحله ریسک خود را افزایش دهند.
[irp posts=”8759″ name=”الگوریتمیکتریدینگ چیست؟”]
سوال دوم: آیا این شغل، شغل اول شما است یا درآمدی در کنار درامدهای دیگر شما است؟
ازنظر من یک معاملهگر تا قبل از رسیدن به درجه حرفهای شدن، حتماً باید منبع درآمد کم ریسک یا بدون ریسک داشته باشد.
مثل حقوقی که از کار دیگر خود دریافت میکند یا سودی که از سرمایهگذاریهای خود دارد؛
این درامد ثابت باید کفاف زندگی روزمره او را بدهد. در غیر این صورت بالانس روانی وی در معاملات بر هم میخورد و این موضوع سم بسیار کشندهای برای معاملهگر است.
معاملهگری در ابتدا درامد مستمر و کافی برای شما ندارد. علاوه بر اینکه شما باید هزینههایی مانند هزینه فرصت و هزینه آموزش را نیز پرداخت کنید.
توصیه من این است که در ابتدا با سرمایه کم آغاز کنید تا به اعتمادبهنفس و سوددهی مستمر برسید و این موضوع مستلزم زمان است.
سوال سوم: چه انتظاری در کوتاهمدت و بلندمدت از معاملهگری دارید؟
انتظارات خود را از معاملهگری در حد معقول نگهدارید. حتماً داستانهای زیادی در مورد معاملهگران افسانهای و کسانی که از این راه به ثروتهای هنگفت رسیدهاند خواندهاید. ولی باید بدانید این شغل هم مانند بسیاری از کسبوکارهای دیگر برای شما ثروت یکشبه ایجاد نخواهد کرد.
این حرفه هم نیاز بهصرف وقت، مطالعه، آموزش و سعی و خطا دارد. درصورتیکه انتظار شما از آن معقول نباشد بهاحتمالزیاد با روشهای پر ریسک سرمایه خود را به باد خواهید داد.
پس از بررسی 2 مورد فوق، یعنی شناخت روشهای مختلف و شناخت خود میتوانید اقدام به انتخاب استراتژی معاملاتی یا معاملات الگوریتمی چیست شخصی خود بکنید. ولی کار تمام نشده…
از این لحظه تا پایان عمر معاملهگری خود باید مشغول بهینهسازی روش خود در بازار باشید. حتی شاید در برههای از زمان روش معاملاتی خود را کنار گذاشته و با روشی دیگر معامله کنید.
یکی از مهمترین خصوصیات یک معاملهگر حرفهای “پذیرش متعادل است”.
این متن قسمتی از کتاب “معاملهگری مخالف تحلیل گری“ نوشته آقای سجاد بوربور است:
“پذیرش تغییر برای همه انسان¬ها ساده نیست و افراد عادی از تغییر میترسند. آنها حتی جرئت دور انداختن لباسهای کهنه خود از کمد لباسهایشان را ندارند؛ ولی معاملهگر حرفهای فردی عادی نیست و بهراحتی تفکرات خود را نو میکند. معاملهگر حرفهای بهآسانی میتواند تفکر خود را تغییر داده و در صورت لزوم المان¬های سیستم را عوض کند تا با بازارها همسوتر شود.
برای مثال وقتی زیان ماهانه معاملهگر فعال شد او بدون توجه به سیستم معاملاتی فعلی خود به دنبال پیدا کردن و حل مشکل میرود و سیستم معاملاتی جدیدی برای بازار تغییریافته خلق میکند و بعد از چک کردن سیستم معاملاتی به آن وفادار مانده و هرگز از سیستم معاملاتی جدید تخطی نمیکند.
پذیرش غیر متعادل گروه اول
1. اعتقاد به روش تحلیلی ناکارآمد
عوام همیشه علاقهمند به انجام کارهای تکراری هستند حتی اگر این کارها نتیجه منفی در زندگی آنها به همراه داشته باشد. این افراد به دنبال ایجاد موفقیت در زندگی شخصی خود هستند ولی چگونه میشود با انجام کارهای تکراری قبل که نتیجه آن در زندگی شخص منفی بوده، تبدیل به شخصی موفق شد؟
آنها نمیتوانند بپذیرند که برای تغییرات اساسی در آینده باید انجام کارهای بیهوده گذشته را بهصورت جدی تغییر دهند. تحلیلگرانی که با روشهای خود در یک بازار مالی شکست میخورند، بهجای اینکه بپذیرند این سبک کارکردن نتیجه مثبتی برای آنها ندارد و دنبال راهحل باشند، بازار خود را تغییر میدهند، بدون اینکه تغییری در روشهای ناکارآمد خود ایجاد کنند و این کار را آنقدر ادامه میدهند تا ورشکسته شوند.(در ادامه مقاله بررسی مفهوم ریسک مساعد و نامساعد را هم بخوانید)
2. بدون تغییر تا ورشکستگی
معاملهگران مبتدی اکثراً تحلیلگر هستند و سیستم معاملاتی مدون ندارند. این افراد بر اساس سبکهای تکنیکال، فاندامنتال یا ابزارهای تکنیکالی جهت حرکت آینده قیمت را پیشبینی میکنند و قطعاً مقصد نهایی آنها ورشکستگی است. این افراد هرگز نمیپذیرند که حرکت قیمت غیرقابلپیشبینی است و برای کسب درآمد از بازارهای مالی باید معاملهگر بود. (مقاله تکنیکال یا فاندمنتال را هم بخوانید)
3. پذیرش تغییر برای تبدیلشدن به معاملهگر حرفهای
اولین گام برای اینکه تحلیلگر به معاملهگر تبدیل شود این است که بپذیرد با روشهای فعلی خود در بازارهای مالی ورشکسته میشود و باید تفکر خود را نسبت به این بازارها تغییر دهد.
پذیرش متعادل گروه دوم
معاملهگران حرفهای باسابقه، پذیرش بالایی در معاملهگری دارند. آنها میدانند در طول سالهای کاری خود، بازارها تغییر ماهیت میدهند و به همین دلیل، همگام با بازار، آماده انطباق و تغییر هستند.
[irp posts=”8430″ name=”دو روش ورود و خروج به معاملات که هر معامله گر حرفه ای باید با آن هاآشنا باشد”]
نتیجه:
1. پذیرش، اولین رکن تبدیلشدن به یک معاملهگر حرفهای است.
2. معاملهگر حرفهای میداند در طول دوران کاری خود بازار بارها تغییر ساختار میدهد.
3. وقتی زیان ماهانه فعال میشود معاملهگر حرفهای میپذیرد که امکان تغییر بندهای سیستم معاملاتی وجود دارد.
4. معاملهگر حرفهای بهراحتی میپذیرد وقتی بازار تغییر میکند وقت تغییر سیستم معاملاتی است.
5. داشتن سیستم معاملاتی مدون و وفاداری به آن میتواند پذیرش را در معاملهگر پررنگ کند.”
پس از طی کردن مراحل بالا انتخاب سیستم معاملهگری کار دشواری نیست. مسئله مهم پایبندی به آن و عمل کردن به سیستم مانند ربات است.
ممکن است بپرسید اگر سیستم زیان ده باشد چطور، چرا من باید مثل ربات به سیستم عمل کنم اگر برای من زیان ده بود. پاسخ این است:
1. قبل از انتخاب سیستم، شما آن را درگذشته بازار بهدقت بررسی کردهاید و تا حد ممکن سیستم را بهینه کردهاید.
2. مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه شما نباید اجازه دهد که زیان شما بزرگ شود و پسازاینکه مهمترین زنگ خطر برای شما به صدا درامد که همان درصد مشخصی از زیان است باید سیستم را متوقف کنید و یکی از 2 کار زیر، یا هر دو را باهم انجام دهید:
مثلاً اگر سیستم شما در یک ماه، 10 درصد اصل سرمایه را زیان کرد باید:
الف. معامله را متوقف کنید و به بازار فرصت بدهید. شاید خبر مهم اقتصادی یا سیاسی و یا …باعث تغییر ناگهانی بازار شده و شما با توقف معامله اجازه عبور این نوسان موقتی را میدهید
ب. مجدد پارامترهای سیستم را بهینه کنید و با پارامترهای جدید در بازار معامله کنید؛ که انجام این موضوع چون وقتگیر است، مورد یک را نیز در داخل خود دارد؛ یعنی شما در مدتزمانی که مشغول بهینهسازی مجدد هستید به بازار فرصت استراحت و هضم نوسان به وجود آمده را میدهید.
بهعنوان نتیجهگیری کلی از این بخش باید بگویم انتخاب روش خیلی مهم نیست! مهم روش مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک شما و نیز بهینهسازی استراتژی معاملاتی شما است.
شما با مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک از سودهای خود محافظت میکنید و نیز از زیان زیاد جلوگیری میکنید و با بهینهسازی دائمی استراتژی سوددهی مناسب و مستمری خواهید داشت.
برای بررسی بیشتر مدیریت ریسک و سرمایه و نقش مهم آن در معاملهگری، میتوانید محصول مدیریت سرمایه پیشرفته را تهیه کنید.
تمام موارد بالا برای یک معاملهگر الگوریتمیک کاری بسیار سریع و سادهای نسبت به یک معاملهگر سنتی است.
معاملهگر الگوریتمیک حتی نیاز نیست منتظر زیان دهی سیستم شود تا آن را مجدد بهینه کند. میتواند در فواصل زمانی کوتاهی سیستم را مجدد بهینه کند بدون اینکه اتفاق خاصی افتاده باشد. بدین ترتیب او تغییرات بازار را زودتر میفهمد و سیستم را برای مواجهه با آن اما ده میکند. این کار تنها با چند کلیک ساده در متاتریدر قابل انجام است.(در ادامه میتوانید مقاله انواع سهام شرکتها را مطالعه کنید)
[irp posts=”9720″ name=”علل شکست تحلیل گران تکنیکال”]
مثال:
فرض کنید استراتژی معاملاتی ما استفاده از یک میانگین متحرک ساده است. پارامترهای ورودی استراتژی ما موارد زیر هستند:
حد زیان= 20 واحد
حد سود = 40 واحد
پریود میانگین متحرک=30
(مثال برای درک راحتتر بسیار سادهسازی شده و در عمل پارامترهای ورودی بسیار بیشتر هستند)
ما امروز به استراتژی خود اجازه معامله در بازار واقعی را میدهیم.
هفته بعد مجدد استراتژی را بهینه میکنیم و پارامترهای بهینه ورودی به شکل زیر هستند
حد زیان= 22 واحد
حد سود = 39 واحد
پریود میانگین متحرک=28
مشاهده میکنیم که تغییر معنیداری در پارامترهای بهینه ایجاد نشده. پس احتمالاً (تأکید میکنم احتمالاً چون هیچچیز در بازار قطعی نیست) تغییر معنیداری نیز در بازار اتفاق نیفتاده. هفته دوم مجدد استراتژی را بهینهسازی میکنیم:
حد زیان= 40 واحد
حد سود = 20 واحد
پریود میانگین متحرک=50
الآن دیگر تغییرات در پارامترهای ورودی مشهود و قابلتأمل است. حتی در این شرایط من نتایج آن را در معاملات خود نیز بهصورت زیان غیرقابلانتظار میبینیم. در این نقطه وقت توقف استراتژی و بررسی مجدد بازار و تغییر پارامترها حتی شاید تغییر استراتژی یا بهبود آن است.