دوعلتی که نباید در تحلیل از اندیکاتور و مشتقات قیمتی استفاده کرد!
تحلیل اندیکاتوری مشتقی از قیمت است و همیه نسبت به آن یک گام عقب تر است.
از حرکات قیمت نیز موارد زیر مشتق میشوند:
- اندیکاتورها
- میانگینهای متحرک و …
- الگوهای قیمتی و …
حالا ما، بهعنوان فردی منطقی در بازارهای مالی، باید به قیمت که علت است توجه کنیم یا به مشتقات قیمت که معلول است؟ مشخصا تمام مشتقات قیمت مانند یک تابع عمل میکنند؛ یعنی ورودی که قیمت است در تابع میرود و یکسری عملیات ریاضی روی آن صورت میگیرد و خروجی این تابع برای تحلیلگر تکنیکال، معیار تصمیمگیری است.
از فرمول اندیکاتورها و اسیلاتورها کاملاً مشخص است که خروجی این ابزارهای پیچیده با تأخیر همراه است.
حالا بیاییم نواحی اشباع خرید و فروش را راستی آزمایی کنیم.
اکثر اندیکاتورها نواحی اشباع دارند. تحلیلگرانی که با ابزار تکنیکالی کار میکنند( تحلیل اندیکاتوری) ، معتقدند که وقتی اندیکاتورها به نواحی اشباع خرید میرسند، بهنوعی خریداران در بازار رو به اتمام هستند و بهزودی قیمت سهم افت خواهد کرد، پس خود را آماده فروش میکنند؛ و وقتی اندیکاتورها به نواحی اندیکاتور اشباع فروش میرسند، بهنوعی فروشندگان در بازار رو به اتمام هستند و بهزودی قیمت سهم رشد میکند پس خود را آماده خرید میکنند.
[irp posts=”6157″ name=”چگونه روش پرایش اکشن منجر به برد ما در معاملات میگردد؟”]
نمودار بالا به 3 ناحیه a, b, c تقسیمشده و منطقه اشباع خرید در اسیلاتور RSI را با کادر مشخص کردهایم.
قیمت در ناحیه a 21 روز کاری در منطقه اشباع خرید بوده است.
قیمت در ناحیه b 7 روز کاری در زیر منطقه اشباع خرید (کادر را به سمت پایین شکسته) بوده است.
قیمت در ناحیه c، 15روز کاری در منطقه اشباع خرید بوده است.
بنابراین قیمت در ناحیه a، 21 روز کاری در رشد بوده است. بااینکه قیمت در منطقه اشباع خرید است
(بااینکه اکثر معامله گران تکنیکال خرید در این ناحیه را اشتباه میدانند) و زمان کوتاهی قیمت از ناحیه اشباع خرید خارجشده؛ ولی قیمت افت خاصی نکرده است. زمانی که قیمت وارد ناحیه c میشود بااینکه در منطقه اشباع خرید بوده، در 15 روز کاری رشد سهمگینی کرده است، (بااینکه اکثر معامله گران تکنیکال خرید در این ناحیه را اشتباه میدانند).
از این اتفاقات در دنیای بازارهای مالی بسیار رخ میدهد.
[irp posts=”6160″ name=”چهار دلیل که تأیید گرفتن بیشازحد در تحلیلگری منجر به زیان میشود و پنج خصوصیت یک روش تحلیل گری کارا؟”]
مثال:
در نمودار قبل، حرکت نمودار قیمت طلای 18 عیار را در 10 ماه مشخص کرده است. همانطور که در اسیلاتور RSI نشان دادهایم، قیمت در این حدود 11 ماه، در ناحیه اشباع خرید بوده است؛ یعنی از دید تحلیلگر تکنیکالی خرید در این ناحیه بههیچوجه منطقی نیست و حتی او نیمنگاهی به فروش هم دارد ولی در بازار واقعی طی 10 ماه قیمت طلا از گرمی 124.000 تومان به 560.000 تومان رسیده است.
بنابراین معامله گران تکنیکال که در این بازه 10 ماهه با این نوع اسیلاتورها کار میکردند:
- اگر در بازار 2 طرفه و اهرمی کار میکردند، بهاحتمالزیاد ورشکسته میشدند.
- اگر در بازار سنتی (یکطرفه و بدون اهرم) کار میکردند، از این سود فوقالعاده جا میماندند.
[irp posts=”6127″ name=”دو عامل مهم در موفق نبودن معامله گران در استفاده از مدیریت سرمایه”]
نتیجه گیری
1-صحت اندیکاتورها در هاله ای از ابهام است.
وقتی با چند اندیکاتور کار میکنیم، در بسیاری از موارد، سیگنالهای ناهمگن داده و تحلیلگر را دچار سردرگمی میکنند.
مثلاً:
وقتی سه اندیکاتور را باهم بررسی میکنیم، با مواردی مواجه میشویم که مثلا یکی از اندیکاتور سیگنال خرید به نام rsi اندیکاتور است که سیگنال خرید میدهد، اندیکاتور MACD سیگنال فروش میدهد و اندیکاتور STOCHACTIC دستور صبر کردن میدهد؛ و قطعاً معاملهگر را در تصمیمگیری نهایی دچار چالش میکنند.
2-اندیکاتورها ابزاری نامناسب برای حال بازار
تحلیل اندیکاتوری با استفاده از دادههای پیشین( پیشفرض چهارده روز گذشته) دادههای حال را میسازند و این دادهها برای معاملهگر تکنیکال معیار تصمیمگیری هستند. ما در دنیایی زندگی میکنیم که هرلحظه بهواسطه اخبار متأثر میشود. حال اندیکاتورها و سایر ابزارهای تکنیکالی که با دادههای پیشین کار میکنند، آیا میتوانند بااعتبار بالایی حرکات قیمت در حال بازار را پیشبینی کنند؟
همچنین در ادامه مقاله فیلتر مکدی، تحلیل تکنیکال و حرکات و الگوهای قیمتی را هم مطالعه کنید