ازنظر تفکر معامله گری ، تحلیل تکنیکال به دو روش و یا تفکر کلی تقسیم میشود:
- تفکر بازگشت به میانگین
- تفکر روندی
تفکر بازگشت به میانگین
در تفکر بازگشت به میانگین، اعتقاد بر این است که روندها پایدار نیستند و قیمت به میانگین خود بازمیگردند. در این روش، تحلیل گران به دنبال نقاط ضعف بازار در سقف یا کف هستند و با تشخیص آنها در جهت مخالف وارد بازار میشوند. (در ادامه مقاله نرم افزار تحلیل تکنیکال را هم بخوانید)
این روش معامله مناسب برای فاز خنثی بازار است و میتواند در این قسمتهای بازار بسیار سودآور باشند. ولی در روندهای قوی معاملهگر را با ضرر مواجه میکند.
همچنین این روش در تایم فریمهای پایین معاملاتی یا معاملات الگوریتمی ، بهتر جواب میدهند.
تفکر روندی
معاملهگران این روش تکنیکال، به دنبال پیدا کردن روندهای پرقدرت هستند و با پیدا کردن آن در جهت روند وارد بازار میشوند و به دنبال کسب سود هستند. معمولاً معاملهگران طرفدار این تفکر، در تایم فریمهای بالاتر معامله میکنند و هدفهای قیمتی بزرگتری دارند. البته در تایم فریمهای پایین هم این معاملهگران با پیدا کردن روند به دنبال آن میروند ولی ازآنجاییکه نمودار قیمت در تایمهای بالا تحلیلپذیرتر است و از نقاط بیشتر قیمتی تشکیلشده، روندها در تایم فریمهای بالاتر از اعتدال بیشتر برخوردارند.(در ادامه مقاله رصد و تحلیل در بورس هم بخوانید)
البته این موضوع برای بازارهای مختلف متفاوت است. مثلاً در بازارهای ارزهای جهانی، در تایم فریمهای بالا کمتر شاهد روندهای طولانیمدت هستیم؛ اما در بازارهای سهام روندهای طولانیمدت (صعودی و نزولی) دیده میشود.
پیروی از هرکدام از روشهای فوق، درصورتیکه بهصورت اصولی و با سیستم مدیریت ریسک و سرمایه مناسب همراه باشد میتواند سود ده باشد و افراد موفقی در هر دو حوزه تفکر در دنیا داریم. همچنین میتوانید از تلفیق دو روش، روش شخصی خود را داشته باشید.
مسئله مهم برای موفقیت در بازارهای مالی، نوع تفکر نیست (روندی یا بازگشت به میانگین)، بلکه کسب مهارت در هر یک از روشها است. معاملهگر باید نیازهای اساسی هر روش را بداند. باید از ابزارهای مناسب برای این کار استفاده کند.
باید بداند که هرکدام از ابزارها برای کدام روش مناسب است؛ و درنهایت پس از یافتن ابزار مناسب، باید در استفاده از آنها به مهارت کافی برسد. شخصاً اعتقاددارم میتوان در هر یک از روشهای فوق و حتی در هر دو، بهشرط کسب مهارت و دانستن اینکه هر یک از روشها برای چه بازاری و چه تایم فریمی مناسب است، موفق شد.(در ادامه مقاله بهبود روش معامله را هم بخوانید)
علت اصلی شکست معاملهگران مبتدی و متوسط، عدم انتخاب راه درست و بازار درست برای معامله است. آنها در روند بسیار پرقدرت، فقط با این استدلال که قیمت نمیتواند بیشتر از این گران شود (فکر میکنند اینجا سقف قیمت است)، میفروشند و یا در بازارهای خنثی، با این دلیل که ” خیلی وقته بازار حرکت نکرده، وقتشِ، حرکت کنه ” وارد معامله میشوند.(پیشنهاد میکنم، مقاله اصطلاحات فارکس را مطالعه کنید)
معاملهگر باید دقیقاً پاسخ سؤالات زیر را برای معامله موفق در بازار، با توجه به نوع تفکر معامله گری تحلیل تکنیکال که در بالا گفتیم را بداند:
- چه ابزاری برای هر یک از تفکرها مناسب است؟
- ترکیب کدام ابزارها میتواند منجر به بیشترین سوددهی شود؟
- چطور با احتمال بالایی تشخیص بدهیم که بازار روندی است یا خنثی؟
- در کدام بازار میتوان با نوع تفکر خودمان، سود بیشتری کسب کنیم؟
یافتن پاسخ دقیق برای تمام سؤالات فوق است که میتواند باعث موفقیت شما در بازار شود.
برای اطلاعات بیشتر به این آدرس مراجعه کنید.
(در ادامه مقاله کاربرد طلا را هم مطالعه کنید)